●ـــــــــــ๑۩یــوسـف زهـــــرا۩๑ــــــــــ●
●ـــــــــــ๑۩یــوسـف زهـــــرا۩๑ــــــــــ●

●ـــــــــــ๑۩یــوسـف زهـــــرا۩๑ــــــــــ●

متی ترانا و نراک

ای محو تماشای تو چشمان پریها

از رایحه ات مست تمام سحریها

خون است دل ما ز فراق رخ ماهت

محصول غم عشق تو شد خونجگریها

ای گمشده این دل سرگشته کجایی؟

بس نیست مگر در طلبت دربهدریها؟

ای همسفر باد صبا نام مرا هم

کن ثبت نگارا به صف هم سفریها

با سالک بیچاره بگو راه کدام است

باید که به تو ختم شود رهسپریها

ای یار سحرخیز سحرخیز نمایم

محبوب تو باشد سحر و دیده تریها

باید که نمازی به تمنای تو خوانیم

فارغ زغم نان تب سیم و زریها

ای کاش برای دل من از غم عشقت

بالا برود زود تب بهره وریها

شوق نفسی دیدن تو جان به لبم کرد

مارا برهان یار از این جان به سریها

با باد صبا من گله از زلف تو کردم

تا چند بمانیم در این بی خبریها

تا چند کنی ناز برای من مجنون؟

تا چند کنی جلوه به چشم دگریها

شیرین سخنی گر به سخن لب بگشایی

تعطیل شود کار تمام شکریها

آوای اناالمهدی تو از حرم عشق

پایان بدهد بر  همه نوحه گریها

«مجتبی روشن روان»

هشدار

منتظران مهدی (عج ) بهوش باشید....حسین را ...منتظرانش کشتند

یکی از فانتزی هام اینکه....

یکی از فانتزی هام اینکه.....



یه روز ببینم یه مرد با اسب سفید از افق داره میاد..


مهدی جان کجایی؟


بخاطر مهدی (عج)گناه نکنیم...

از ماموریت که بر میگشت،خوشحال بود.



پرسید:فرمانده گمراه کردن اینها چه فایده ای دارد؟



ابلیس جواب داد:امامشان که بیاید،روزگار ما سیاه خواهد شد،



اینها که گناه می کنند، امامشان دیر تر می آید...



یا مهدی(عج)

آقا جان شرمنده ایم...

در حرم امام رضا مشغول زیارت بودم.یکی از بزرگان دست بر شانه ام زد و گفت:

پیامبر اکرم (ص) هرگاه سلمان را میدیدند لذت می بردند.

امیرالمومنین هم که سلمان را میدیدند برلبانشان لبخند نقش می بست.

آیا شما هم به گونه ای شده اید 

اقاجان شرمنده ایم...